جان برکف است و مردخطر، سرباز
پا می نهد به موج شرر ، سرباز
از سیل پر تلاطم طوفان ها
تنها کسی که کرده گذر ، سرباز
امن از نگـاهـبانی او میهن
بیدارمرد شام و سحر ، سرباز
ناموس ملک و ملت و آیین را
حافظ به سان گنج گهر ، سرباز
سرباز ، دست قدرت یک ملت
گلواژه ی شکوه و ظفر ، سرباز
با دشمنان بگو : وطنم ایران
دارد زره ، به سینه ز هرسرباز
مرد و زن و سپید و سیه موی اند
در میهن ام سپر به سپر ، سرباز
همواره با بصیرت و از تقوا
دارد لباس رزم ، به بر سرباز
در جنگ نرم و سیطره ی فن هم
پوینده ی فضای هنر ، سرباز
هر جبهه ، خط اول سنگرها
پرچم فراز فجر ظفر ، سرباز
سربازی افتخار شهیدان بود
دارد ز هر شهید ، اثر سرباز
ما اقتدا به رهبر خود داریم
آن پیشوای اهل نظر ، سرباز